نویسنده: هادیتک - یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۲ این روزهای عید درگیر حصول آگاهی و افزایش دانش با لپتاپم بودم و در این روزهای آخر استرس اینکه دوباره باید بخاطر یک لقمه نان سر کار بروم مرا آزار میدهد. میدانید خیلی مهم است که کارت درست همراستا با علاقهات باشد. قطعا یکی از بزرگترین بختهای زندگیست. این روزها هرقدر درگیر آموختن در مسیر علایقم میشوم اضطراب بیشتری میگیرم که چقدر نمیدانم. چقدر ثانیهها را دوست دارم و چه اندازه چیزهای زیادی هست که شاید عمرم کفاف دانستن آنها را ندهد و من چقدر دیر شروع کردهام و چرا کسی نتوانسته تا این سن اینها را در من بقبولاند! هرچند بیشتر این حالتها در نهایت، یک اراده و نتیجهگیری شخصیست.با شرایطی که این روزها گذراندم و لذت عمیقی که به جهت موفقیت در چند زمینه بر من مستولی شد، هرچند برایم درامدی نداشت اما صرف لذت یادگیری و به ثمر نشاندن آن، چنان اشتیاقی در من به جوش آورد که فکر کردم مبادا اگر
بهشتی باشد، صرفا در خواب و خوراک و شهوت خلاصه شود. البته خودم با هزار آغوش باز پذیرای خواب و خوراک و شهوت خواهم بود اما چنین بهشتی چقدر مأیوس کننده خواهد بود. چنین بهشتی چقدر به درد نخور است. احساس مفید بودن چقدر لذتبخش است. احساس اینکه تلاش میکنی و با شکستها به نتیجه میرسی چقدر شیرین است. وقعا چه کیفیتی از لذت برپا خواهد شد که بتواند لذت یک کدنویسی ساده را فراهم کند؟ شاید یک کیفیتی از لذت که وقتی تمام لذایذ در مغز به آنجا ختم میشود، همچون معجونی در منتها درجه بر آنجا اثر خواهد کرد و نیازی به وسیله منجر به لذت نخواهد بود. هرچه باشد با این عقل فعلی و تعاریف گذشته و حال، بهشت جای زیاد جذابی نیست و حتی در برخی تعاریف، بهشت چیز
مسخرهایست. Adblock t یادداشتهای پراکنده هادیتک...
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 70 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 19:58